• نامه ها
  • پس از آنكه ضربت خورد
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

پس از آنكه ضربت خورد

«874»

(23) (و من كلام له ( عليه  السلام  )) قاله قبيل موته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم لعنه الله وَصِيَّتِي لَكُمْ أَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلى الله عليه وآله)فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا(أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ  

«875»

اللَّهُ لَكُمْ) .وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ ( وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ) . أقول و قد مضى بعض هذا الكلام فيما تقدم من الخطب إلا أن فيه هاهنا زيادة أوجبت تكريره .


ص875

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه نزديك بدرود زندگانى به طرز وصيّت و سفارش نموده پس از آنكه ابن ملجم ملعون شمشير بسر آن بزرگوار زده بود (و در آن ترغيب بعفو او فرموده): 1 وصيّت و سفارش من بشما آنست كه چيزى را با خدا انباز و همتا قرار ندهيد، و سنّت محمّد   صلّى اللَّه عليه و آله  را ضائع و تباه نسازيد (بر خلاف دستور آن حضرت رفتار ننمائيد) و اين دو ستون (شرك نياوردن بخدا و رفتار طبق گفتار پيغمبر اكرم) را بر پا نگاه داريد (كه استوارى بناى دين مقدّس اسلام بر اين دو ستون است) و اين دو چراغ را بيفروزيد (تا در تاريكى نادانى و گمراهى سرگردان نشويد) نكوهش و سرزنشى بر شما نيست. 2 من ديروز يار و همنشين شما بودم (با تن درست و توانائى و دليرى) و امروز براى شما عبرت و پند هستم (با همه دلاورى و بزرگى از پا افتاده ام) و فردا از شما دور مي شوم (مى ميرم) اگر ماندم صاحب اختيار خون خود مى باشم (به خواست خويش مى خواهم ابن ملجم را بكيفر رسانده يا مى بخشم) و اگر مردم مرگ وعده گاه من است (اختيارى ندارم شما به وظيفه شرعيّه خود رفتار نمائيد) و اگر (خواستم او را) ببخشم بخشش براى من طاعت و بندگى (موجب قرب و نزديكى به رحمت خدا) است، و (اگر شما خواستيد او را ببخشيد) بخشش براى شما نيكوكارى است، پس (شما او را) ببخشيد (زيرا خداوند در قرآن كريم س 24 ى 22 مى فرمايد: أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ يعنى) آيا دوست  

 ص876

نداريد كه خدا شما را بيامرزد در حاليكه خدا آمرزنده و مهربانست (نكته اى كه بايد يادآورى شود آنست كه امر امام عليه السّلام در اينكه ابن ملجم را عفو نمائيد در معرض بيان حكم مستحبّى است، و ترديد آن حضرت در اينجا كه اگر مُردم يا نَمُردم منافات ندارد باينكه آن بزرگوار بزمان مرگ خويش عالم و دانا بوده، چنانكه در شرح سخن يك صد و چهل و نهم بيان شد). 3 سوگند بخدا از مرگ نمى آيد بسوى من آينده اى كه از آن رنجشى داشته باشم، و نه پيدا شونده اى كه آنرا نخواسته باشم (آماده مرگ هستم چون نيكبختى هميشگى از پس مرگ است، و دلبند باين زندگى نيستم) و (براى مرگ) نمى باشم مگر مانند جوياى آب كه (به آب) برسد، و مانند خواهانى كه (خواسته خود را) دريابد (زيرا نيكوئى و نيكبختى از پس مرگ است، چنانكه در قرآن كريم س 3 ى 198 مى فرمايد: وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ يعنى) و آنچه نزد خدا است (نعمتهاى جاودانى) براى نيكوكاران بهتر است (از كالاهاى دنيا. سيّد رضىّ عليه الرّحمة مى فرمايد:) مى گويم: پاره اى از اين سخن پيش از اين در (سخن يك صد و چهل و نهم) باب خطبه ها گذشت، ولى اينجا در اين سخن افزونى بود كه دوباره گوئى آنرا لازم گردانيد.